یادداشت های یک بلوط سحرآمیز

قایقی خواهم ساخت! خواهم انداخت به آب / دور خواهم شد از این خاک غریب ..

یادداشت های یک بلوط سحرآمیز

قایقی خواهم ساخت! خواهم انداخت به آب / دور خواهم شد از این خاک غریب ..

توجیه

کودکان عطش که در صحن لبانت بی قراری میکنند ،

غرق در نگاهت آهسته میپرسم :

خود بگو ، دریا از کجا بیاورم...؟

و تو مثل همیشه خاموش نگاهم میکنی. در نگاهت غزل غزل سخن نهفته است.

حرف میزنی و غزل می بافی و نگاهم میکنی،

و من هنوز در هبوط تلخ نگاهت قفل شده ام؛ که چه ابلهانه در جبر عروض و قافیه مانده ای و من چه بی خیال از کنار تمام سروده هایت میگذرم.

پلک هایت را که میتکانی،

چشمان من انگار ، حسودی شان میشود. می بارم ، هر دو می باریم.

خانه پر میشود از نوزاد اشک...

اشک هایم که تمام می شود ،

بی پرده نگاهت میکنم؛

هنوز هم در جبر قافیه باقی مانده ای...

چه میگویی؟ چه گفته ای؟ نمیدانم. ببخش! من گوش نکردم.

بیشتر که نگاهت میکنم ، یک چیزهایی دستگیرم میشود.

هنوز هم کلمات را پشت سرهم ردیف میکنی که خودت را توجیه کنی؛

تمام لحظه هایی که خواسته بودم قرارم باشی اما بی قرارم کرده بودی را!

خسته نگاهت میکنم،

لب هایت بیش از همیشه خشک شده. نگاهت قصه ی عطش را فریاد می زند. چشمانت هم ترک برداشته اند. بس که حرف زدی و توجیه کردی!

خسته نیستی...؟

من اما ، خسته ام.

قدری سکوت! خوابم می آید.

سرم را بروی شانه ات می گذارم و آهسته می خوابم.

تو اما هنوز حرف میزنی و توجیه میکنی...

نمیدانی که من سالهاست به خواب رفته ام.

بس کن!

نگاه کن ، رد پایت را پاک نکن!

تا آخر دنیا برف است....



+ از کجا می شود چند کیلو معصومیت خرید؟! عجیب دلتنگم برای معصومیتی که در میان هزاران واهمه گم شد.


+ به سلامتی ابروهامونم دم بریده شد رفت پی کارش!


نظرات 10 + ارسال نظر

چرا دمشو بریدی قشنگی ابرو به دمشه بخدا
عزیزم من هر کاری میکنم وبلاگت تو لینکستانم اد نیمشه خواستم بدوین همین باعث میشه نفهمم کی اپ میکنی دوست خوبم

امین 26 تیر 1391 ساعت 18:54 http://eshgh1000.blogfa.com

سلام
من فقط از این همه نوشته جمله آخرو فهمیدم
نمی دونم چی بگم
ولی زیبا بود
موفق باشی

disipharmacist 27 تیر 1391 ساعت 19:45

اومدم نظرت رو تایید کنم اشتباهی حذفش کردم شرمنده دوشتم مرسی که روشنم کردی من گیج رو

sama 27 تیر 1391 ساعت 20:55

سلااااااااااااااام
اگه گفتی من کیم؟
بلاخره اومدم وب تو دیدم .وب نو مبارک

همون اژدهای دوسر!
گرگ سیاه قصه ها!
میرزا نعمت و خانواده؟!
باید یکی از اینا باشی...
مرسی عزیز دلم.

امین 28 تیر 1391 ساعت 22:33 http://eshgh1000.blogfa.com

سلام
بلوط عزیز آپم ممنون میشم تشریف بیارین

غریبه... 29 تیر 1391 ساعت 15:46 http://www.gondooor.blogfa.com

سلام نوشتت بدلم نشست
ازهمه بیشتر این جمله رو دوس داشتم
(تمام لحظه هایی که خواسته بودم قرارم باشی اما بی قرارم کرده بودی را)
ممنون میشم بهم سربزنی

ویولا 30 تیر 1391 ساعت 16:44 http://violla.persianblog.ir/

خوبه مدلش ؟ ابروتو میگم ! بده ببینم اگه خوبه منم دمبریده کنم .

ف@طمه 31 تیر 1391 ساعت 18:05

عزیزم ما نویسنده دیگه اضاف نمیکنیم با همون تعداد که شروع کردیم فقط ادامه میدیم :)
ممنون که وب مارو دنبال میکنید
میتونی نوشته هاتو نظر بذاری بچه ها نظرارو هم میخونن

ابروی دم‌بریده به خیلیا میاد واقعاْ

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد