یادداشت های یک بلوط سحرآمیز

قایقی خواهم ساخت! خواهم انداخت به آب / دور خواهم شد از این خاک غریب ..

یادداشت های یک بلوط سحرآمیز

قایقی خواهم ساخت! خواهم انداخت به آب / دور خواهم شد از این خاک غریب ..

زخم

خیلی بده که قبح بعضی حرفا واسه کسی بریزه. اونوقت دیگه یادش میره چیزی که همیشه ورد زبونشه فحشه! یادش میره بعضی کلمات میتونن معنای خیلی بدی در بر داشته باشن. یادش میره شنیدن این کلمه میتونه وجود یک نفر رو در هم بشکنه. فقط طبق عادت همیشگیش تا یه ذره چیزی به مزاقش (مذاق؟مضاق؟) خوش نیاد دهنشو باز میکنه و کلماتی که بار منفی خیلی زیادی دارن رو مثل قطار ردیف میکنه. خیلی عادی گلوشو صاف میکنه و میگه پست بی شعور ، بی مسئولیت بی عرضه ، احمق خودخواه...!

اونوقت اگه تو موقعیتی باشی که نتونی ذره ای واکنش نشون بدی ، محکوم میشی به شنیدن و دم نزدن. به شنیدن و عادت کردن.

همیشه از این واقعیت "عادت" بدم میومده و میاد ، بخصوص وقتی که عادت به توهین کردن باشه. وقتی عادت به توهین شنیدن و دم نزدن باشه....

امروز نگاه کردم تو چشاش ، درد تو نگاهش رو دیدم. مهر سنگینی که رو دهنش خورده بود رو.... گوشاش که عادت کرده بود به شنیدن رو... فقط تلخ ترین نگاه دنیا رو به صورت کسی که مثل همیشه دهنشو باز کرده بود و کلمات رو قطار میکرد دوخته بود. از یه جایی به بعد حس کردم دیگه نفسش بالا نمیاد. نشست سر جاش ، یه نگاه زخمی به آسمون انداخت و من شنیدم صدای دلش رو که آروم و خفه میگفت "خدایا فقط تو خودت شاهد باش..."

همه ی ما تصویر ذهنیمون از زخم ، بر میگرده به جراحات ظاهری که با چند تا بخیه یا حتی مسخره تر ، یه چسب زخم کارشون تمومه! کم پیش میاد وقتی میشنوی زخم ، تو ذهنت بیاد "خدایا فقط تو خودت شاهد باش" میتونه حامل هزار تا زخم باشه. سخته که بفهمی چه زجری داره تحمل سوزش و درد تمام این زخم ها...


"در زندگی زخمهایی هست که مثل خوره روح را آهسته در انزوا می خورد و می تراشد.این دردها را نمی شود به کسی اظهار کرد، چون عموما عادت دارند که این دردهای باورنکردنی را جزو اتفاقات و پیش آمدهای نادر و عجیب بشمارند و اگر کسی بگوید یا بنویسد، مردم بر سبیل عقاید جاری و عقاید خودشان سعی می کنند آن را با لبخند شکاک و تمسخر آمیز تلقی بکنند، زیرا بشر هنوز چاره و دوایی برایش پیدا نکرده و تنها داروی آن فراموشی به توسط شراب و خواب مصنوعی به وسیله افیون و مواد مخدره است ولی افسوس که تاثیر این گونه داروها موقت است و به جای تسکین پس از مدتی بر شدت درد می افزاید.  (بوف کور/صادق هدایت) "

 

× بر من ببخش اگر امروز تلخ بودم و تلخ نوشتم.

نظرات 24 + ارسال نظر

کاملا درک کردم این پستو...

هستی 6 مرداد 1391 ساعت 16:48 http://hastibaruni.persianblog.ir

در زندگی زخم هایی هست که آدم نمیتونه جاشو به کسی نشون بده! به همین دلیل، روش چسب زخم میزنه. شایدم درست ترش این باشه که بگیم تو زندگی چسب زخمایی هست که که آدم رو زخمای ناجورش میزنه. میفهممت عزیزم

دردناک ترش وقتیه که نگاه میکنی میبینی چسب زخمی هم وجود نداره! باید بمونه در معرض هوا و تازه بشه سرآمد عفونت های جدید...

بی نقاب 7 مرداد 1391 ساعت 00:34 http://bineghab.blogsky.com/

واقعا ای کاش مرهمی برای این زخم ها پیدا می شد...

هععععععییییییی....

پسرک زیادی 7 مرداد 1391 ساعت 16:07 http://sigarblack.blogfa.com

منم هیچکس تنها نیستم ولی بدبختی اینه کسی نیس ازین طرحش استفاده کنم:دی

این جمله خودش یه طنز تلخه. واقعا هیچکس تنها نیست... هیچکس که نه ، هییییییییییچکس!!

هامان 7 مرداد 1391 ساعت 23:44 http://hazyun.blogfa.com

هیچ اتفاق نیست!

در دور دست آتشی اما نه دودناک
در ساحل شکفته شب شعله میزند
وینجا کنارما شب هول هست
در کار خویش گرم
وز قصه با خبر
او را لجاجتی است که با هرچه پیش دست
روی سیاه را
سازد سیاه تر..


" باید طغیان کرد"

دمت گرم....

BB 7 مرداد 1391 ساعت 23:54 http://parpot.blogfa.com

slm.... inam az man... montazeretam:)

اسکارلت 8 مرداد 1391 ساعت 11:00 http://forever-alone.blogsky.com

من این مشکل رو با خیلی ها دارم...خیلی خوب گفتی.... دقیقاً بعضیا عادتشون شده نیش زدن و تحقیر کردن دیگران، و وقتی به روشون هم میاری فکر میکنن، چیز بدی نگفتن که ...چون اون لحظه به این فکر نمی کنن و نکردن که چی دارن میگن و حرفشون چه تاثیری ممکنه روی طرف مقابل داشته باشه... ولی به نظرم در مقابل این آدما سکوت نکن، با هر کس باید مثل خودش رفتار کرد... من که جدیداً آدمای این جوری میبینم به روشون میارم و ساکت نمی شینم، چون بعضیا عادتشونه توهین و تحقیر...

با حرفات موافقم عزیزم.
این موضوع واسه خود من اتفاق نیافتاده ؛ اون کسی که دیدم هم در موقعیتی نبود که بتونه جواب بده. یارو پدرش بود...!
بعضی وقتا نمیشه چیزی گفت...

ح-جیمی 9 مرداد 1391 ساعت 13:44

این تلخیها هم بالاخره جزو زندگیه..نمیشه نادیدشون گرف..البته از نظر من..بعضیها میگن میششه..

پ.ن.کاش بلاگفا بودی..من وقتی که اپ میکنی نمیفهمم

منم با شما موافقم در این مورد

پ.ن: این شکلکه اشک آدمو درمیاره که! خودم بهت خبر میدم باشه؟

ح-جیمی 10 مرداد 1391 ساعت 16:22

ممنونم بلوط مهربون
(بوسه)

:-*

مریم 12 مرداد 1391 ساعت 00:18 http://maryam30400.blogfa.com

اومدم اینجا بهت بگم :
اول اینکه بهت تبریک می گم به خاطر طرز فکر قشنگت
دوم اینکه ممنون خوندی و نظر دادی
نظرات زیاد بود ولی هیچ کدومش مثل حرف تو بهم آرومم نکرد
مرسی به خاطر آرامشی که بهم دادی

قربونت عزیزم..
خوشحالم که آروم شدی. و خوشحالم که باور کردی از ته ته دلمه
امیدوارم این آرامشو حفظ کنی شما... و دیگه اذیتت نکنن اون مسائل

یک جراح 12 مرداد 1391 ساعت 00:30 http://dr_ahmadi.mihanblog.com/

سلام دوست عزیز
پستتون رو خوندم اگه یه زمانی معنی درست یه کلمه رو نمیدونستین ..
"ذره چیزی به مزاقش (مذاق؟مضاق؟) خوش نیاد "
ازینجا کمک بگیرین
http://www.jasjoo.com/books/wordbook/fa/

سلام
شاید بزرگترین کمک الان به من همین بود!
خیلی شک میکنم توی معنی و املای کلمات!!
ممنون دوست خوبم

صید قزل آلا در مدرسه 12 مرداد 1391 ساعت 01:41

مرسی.... این «لذت "خانوم خانوما بودن"» رو پایه ام اساسی

عشقه...

صید قزل آلا در مدرسه 12 مرداد 1391 ساعت 01:45

راستی عروسک سبزه دو رو داره. حتماً عکس اون یکی چهره اش رو هم میگذارم. در ضمن قابل نداره؛ پیشکش

amin 13 مرداد 1391 ساعت 01:04 http://eshgh1000.blogfa.com

سلام
از عادت کردن بدم حالا چه عادت به شنیدن یا عادت به حرف زدن و هیچی نشنیدن.
از کسایی هم که عادت به زخم زبون زدن دارن متنفرم.
اما گاهی اوقات از روی اجبار باید نسبت به یه ری اکشنایی عادت کنی یا شاید هم خودت چنین ری اکشنایی داشته باشی.
موفق باشی

منظور منم همین بود دوست عزیز..

سعیدرضا 13 مرداد 1391 ساعت 16:22 http://rahadarbaad.blogfa.com

شمام خوب مینویسیا!

ویولا 16 مرداد 1391 ساعت 01:52 http://bitter-violet.blogfa.com/

نمیتونم لینکت کنم . نمیشه :(

بازم اینو بهم گفته بودن عزیزم..
نمیدونم ایراد کار کجاست!

یاسی 17 مرداد 1391 ساعت 00:31 http://www.gh00ghnoos.mihanblog.com

خستم خیلی

شمارتو ندارم یاسی..
حتما باهام تماس بگیر

هادی 18 مرداد 1391 ساعت 14:48

یه چیز هایی واست نوشتم البته تو قسمت ارتباط با شما
امید وارم به دستتون برسه

خوندمشون
ممنون دوست خوبم.

ویولا 21 مرداد 1391 ساعت 06:37 http://violla.persianblog.ir/

بالاخره لینکت کردم

بزن قدش..

kave 21 مرداد 1391 ساعت 15:24

salam
aval az hame mazerat mikham babate inke windowsam farsi nadare va man majbooram finglish type konam.
taghriban tamame postato khoondam, ye jahayi kheili sade o khodemooni bood k khoob bood , ama ye jahaye dige say kardi k az kalame gonde gonde estefade koni k ziyad jalebam az ab dar nayoomade ;)
ama dar kol in doroste k migan az del bar ayad bar del neshinad, ye seri jomle hat moshakhase k ba ehsase tamam neveshti.
:)
manam doos daram web dashte basham ama vaght nemikonam.
up kon bazam miyam

سلام دوست خوبم.
ممنونم که وقت گذاشتی واسه نوشته های من ، امیدوارم بتونم قلمم رو قوی تر کنم تا قدر وقتی که امثال شما واسه مطالبم میذارن بیشتر دونسته بشه.
راستش قصدم گنده گنده حرف زدن نیست هیچوقت ، اصلا از گنده گویی خوشمم نمیاد ، همیشه سعی کردم ساده حرف بزنم اما خوب و کامل حرف بزنم! من فقط افکارم رو میارم روی کاغذ...
که خب مثل اینکه یه وقتایی زبان نوشتاریش ناخواسته به سمتی که دوست نداریم کشیده میشه؛ ممنون بابت این تذکر ، من بعد حتما حواسم رو بیشتر معطوفش میکنم.
سبز باشید

kave 22 مرداد 1391 ساعت 16:04

:)

سلام
بلوط عزیز آدرس وبمو عوض کردم اگه لطف کنی تو لینکت اصلاحش کنی ممنون میشم

چشم ...

kave 24 مرداد 1391 ساعت 01:02

ح-جیمی 24 مرداد 1391 ساعت 23:49

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد