یادداشت های یک بلوط سحرآمیز

قایقی خواهم ساخت! خواهم انداخت به آب / دور خواهم شد از این خاک غریب ..

یادداشت های یک بلوط سحرآمیز

قایقی خواهم ساخت! خواهم انداخت به آب / دور خواهم شد از این خاک غریب ..

category

اشکو که تو چشمام دید چشماشو بست. فقط بغض کرد و بغلم کرد. صدای به لرز نشسته اش رو میشنیدم که میگفت گریه نکن ، تو چشمای مادرمو داری بلوط... گریه ی تو به اندازه ی کافی پیرم میکنه! دیگه نذار یاد اشک مادرم بیشتر از این حالمو بد کنه.... میون بغض و گریه خندیدم. خندیدم که بیشتر از این پشتش خم نشه. آروم و با دستای چروکیده اش اشکامو پاک کرد و گفت غم دلتو چیکار میکنی دخترم؟ اونو هم واسه دلخوشی من پاک میکنی...؟

- من کاسه ی صبرم!

این کاسه لبریزه...

فقط برام دعا کن.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

ما آدما رسم عجیبی داریم. بعضی وقتا یه چیزایی که واقعا ساده و بی اهمیتن رو سخت میگیریم؛ اونوقت از کنار چیزایی که واقعا سخت و مهمن و نیاز به وقت و تلاش زیادی دارن ساده و سرسری عبور میکنیم....

خوب یادمه روزی که اومد روبروم نشست رو! بهش گفتم این شال خیلی بهت میادا! اخماش رفت تو هم و گفت وای به نظر خودم که افتضاحه!! پدر درمیاره تا میاد روی سر صاف وایسه ، هرچی میخواستم فلان مدل گره بزنمش نشد ، باور کن 1 ساعت قبل اینکه بیام اینجا دستم بهش بند بود ، نشد که نشد... آخرم موهامو بهم ریخت... اصلا دیگه حوصله برام نذاشت که... حال خوبمو خراب کرد!!

با چشمای گرد شده نگاش کردم ، دیدم درست و حسابی انگار داره از یه مشکل لاینحل و زندگی خراب کن حرف میزنه! سکوت کردم ، چند لحظه که گذشت دیدم همچنان اخماش توو همه! نگاهم به جعبه شکلاتی افتاد که واسم آورده بود ، گفتم سخت نگیر خانومی... نگفتی این ناپرهیزی امروزت بخاطر چیه؟! و اشاره کردم به جعبه!

آروم گفت دارم ازدواج میکنم...

با شوک و ذوق ازش پرسیدم خووووووب ، کیه؟؟ کی باهاش آشنا شدی؟؟؟؟

حرفاش که تموم شد من فقط غرق بهت بودم... خانومی واسه کج وایسادن شالت 1 ساعت وقت صرف میکنی اونوقت با کسی که 1 ماهه میشناسیش ، نصف بیشتر اخلاقاشو نمیدونی ، فقط میدونی چه شکلیه و وضع مالیش چقدره و خونوادش کی ان راحت ازدواج میکنی....؟؟؟؟؟؟

نگفتم بهش! یعنی فرصت نداد...

امیدوارم خوشبخت بشه ، اما کافیه یه نگاه بندازیم به دور و برمون! فکر میکنم غیر قابل انکاره که از هر 10 تا ازدواج 6 تاش ناموفقه! دلیلش امثال دوست منن...

کاش ما آدما میتونستیم میزان اهمیت هرچیزی توی زندگی رو درک کنیم و بر همون اساس واسش وقت بذاریم. انرژی بذاریم. تلاش کنیم! اونوقت شاید رشد بذر خیلی از ازدواج هایی که به بن بست میرسن در نطفه خفه میشد. نمیگم همه اش. اما من فکر میکنم دلیل شکست 80 درصد از ازدواج ها عدم شناخت کافی قبل از ازدواجه...

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

دقت کن که با یه خانوم چطوری خدافظی میکنی.

خانوما همیشه لحظه ی آخر ، حرف آخر ، نگاه آخر تو ذهنشون می مونه....

این خدافظی منظورم واسه همیشه نیست. ممکنه فردا قرار باشه باز ببینیش. اما شک نکن ادبیاتی که واسه خدافظی کردنت انتخاب میکنی ، لحنت ، طرز نگاهت ، همه ی اینا بیش از اون چیزی که فکرشو کنی تاثیر میذاره...

نظرات 3 + ارسال نظر
بانو 14 شهریور 1391 ساعت 19:48 http://banouu.blogfa.com

به مطلب مهمی اشاره کردی راجع به اینکه چقدر ما مسایل بی ارزش رو بزرگ می کنیم و مسایل مهم رو به سادگی می گذریم. مهم ترین مساله توی زندگی هرکس ازدواج و انتخاب شریک زندگیه که چقدر ساده می گیریم. برای خانومها یه دلیل عمده هست اونم اینکه می ترسن موقعیت مناسب تری براشون فراهم نشه پس می پذیرن کسی رو که شاید برای اونا بهترین نباشه. مردها هم که اکثرا ظاهربین هستن و به زیباییها و جذابیت های ظاهری اهمیت می دن. نتیجه می شه همین آمار بالای طلاق و یا طلاق عاطفی.

من به عنوان یه دختر نظرم اینه که ازدواج نکنی بهتر از اینه که با کسی ازدواج کنی که نتونه رضایت عقلی و قلبی تو رو بدست بیاره..
خیلی ها تفکرشون اینه اما متاسفانه هستن کسایی که ازدواج نکردن و بالا رفتن سن هنوز واسشون تابو ئه..

amin 20 شهریور 1391 ساعت 21:21 http://silence1991.blogfa.com

سلام
چه جالب اتفاقا در این مورد تو کلاسمون خیلی صحبت کردیم.
نمیدونم داره چه اتفاقاتی میفته دیگه خانواده ها مثه قبلا گرم نیست مردم هیچ رغبتی به تشکیل خوونواده ندارن یا اگه هم تشکیل بدن بده مدتی متلاشی میشه من فک می کنم یه عده که مشکل اقتصادیو مطرح می کنن دروغ میگن یا اینکه نقشش کمرنگه الان من فک می کنم عدم اعتماد بین زن و مرده
آقا همش به این فک می کنه که خانومش با چند نفر دوسته یا بوده و خانومم همینطور به این فک می کنه که آقاش چند تا شلوار داره.این هم ناشی میشه از همین دوستیهای بی اساسمون دوتایی دوست میشن دل میدن قلوه میگیرن به هیچی هم فک نمی کنن.
به نظر من فقط باید ازدواج ها به اون سبکی که دینمون گفته انجام بشه فک می کنم الان داره خیلی سعی میشه و القا میشه به جامعه که این شیوه حذف بشه و خیلی هم موفق بودن.
کاش میشد این موضوع به صورت یه میز گرد همینجا بحث میشد به صورت آنلاین اما متاسفانه همه به دنبال داستانهای لاو و مسخره و هزار چیز دیگه میگردن.
منم آپم دوست داشتی بیا

اسکارلت 22 شهریور 1391 ساعت 12:13 http://forever-alone.blogsky.com

بعضی آدما پارادوکس عجیبی دارن... نمیشه حدس زد چرا این جوریه ولی به یه چیزای بی اهمیتی زیاد بها میدن و مسائل مهم براشون مثل بازی میمونه...البته شاید دوستت ازونایی باشه که عشق و علاقه براش مهم نیست و فقط شرایط طرف مهمه و دیده مثلاً طرف وضع مالیش یا خانواده اش خوبه خواسته ازدواج کنه..میدونم غیر عقلانیه ولی از نظر این افراد این یه ازدواج منظقی و بی درد سره البته در اکثر مواقع به بن بست میخوره :(

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد