یادداشت های یک بلوط سحرآمیز

قایقی خواهم ساخت! خواهم انداخت به آب / دور خواهم شد از این خاک غریب ..

یادداشت های یک بلوط سحرآمیز

قایقی خواهم ساخت! خواهم انداخت به آب / دور خواهم شد از این خاک غریب ..

یعنی عااااشق این خونواده ام من.

یکی تلفن دستشه ، یکی داره کتاب میخونه ، یکی لپ تاپ جلوشه ،

بعد یکی همینطوری ضرب میگیره رو اپن ،

بقیه هرجای خونه و مشغول هرکاری که هستن همون سر ِ جاشون هماهنگ میشن با ریتم :D

_ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _

گاهی اوقات خیلی حس ِ خوبی بهم دست میده بخاطر ِ حضور ِ تک تکشون :) 

از اون حضور ها که نه هیچوقت عادی میشن ، نه تکراری... همیشه تازه ست بودنت بابا ، همیشه قشنگه حضورت مامان... با توام هستما علی! داداشه خبیث و جنس خرابه خودم :*

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد