یادداشت های یک بلوط سحرآمیز

قایقی خواهم ساخت! خواهم انداخت به آب / دور خواهم شد از این خاک غریب ..

یادداشت های یک بلوط سحرآمیز

قایقی خواهم ساخت! خواهم انداخت به آب / دور خواهم شد از این خاک غریب ..

زن نگاهش آرام و قرار ندارد. توان ماندن و ایستادن ندارد. 

""""""/زیرا زندگی را بیش از آنکه هست در می یابد./""""""

_ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ 

دو سه روزه یه حال ِ خاصی دارم ، اونقدر "دقت" میکنم به تک تک "جزئیات" ، حرف ها / نگاه ها / صداها ، اونقدر "تاثیر" میگیرم از مسائلی که حتی برای یک لحظه فکر و نگاه ِ کسی رو به خودشون مشغول نمیکنن،

 که احساس میکنم لحظه لحظه ی این زندگی ، کف ِ دستای منه! داره لمس میشه ، حس میشه ، به سطح ِ یه "درک ِ عمیق" میرسه...


یه حالی دارم این روزا اصلا! نه آرومم نه آشوبم....

نظرات 3 + ارسال نظر
arash 11 آبان 1392 ساعت 21:48 http://rapamper.blogsky.com

سلام وبلاگ خیلی خوب و زیبایی داری به منم یه سر بزن.
خوش حال میشم تبادل لینک کنیم.

سلام، وقت بخیر
با گلچینی از بهترین و متنوع ترین محصولات با قیمتهای استثنایی منتظر شما هستیم.
بازار الکترونیکی، یک خرید امن و مطمئن

Hamid Eh 27 آبان 1392 ساعت 11:20

سلام
چطوری آجی
هنوز چراغ اینجا روشنه
خوبه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد